دلتنگی

ساخت وبلاگ
این دومین هفته ای که نرفتم خونه

بچه هایی که با من تو یه سویت هستن همشون تهرانین و بقیه روزا رو میرن خونه

شبا تنهام روزام میشه گفت تنها

دیشب اینقدر گریه کردم که چشام ازبس میسوخت تا ساعت ۳ خوابم نبرد

مامان زنگ زد گفت صدات گرفتس ، گفتم باکسی صحبت نکردم شاید واسه اونه سریع قطع کردم ک بغضم نشکنه باز

میگن برا انتقالی باید یه پارتی کلفت تو قم داشت ... منم جز خدا کسیو ندارم

این روزای من...
ما را در سایت این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samna1a بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 21:27