بچه هایی که با من تو یه سویت هستن همشون تهرانین و بقیه روزا رو میرن خونه
شبا تنهام روزام میشه گفت تنها
دیشب اینقدر گریه کردم که چشام ازبس میسوخت تا ساعت ۳ خوابم نبرد
مامان زنگ زد گفت صدات گرفتس ، گفتم باکسی صحبت نکردم شاید واسه اونه سریع قطع کردم ک بغضم نشکنه باز
میگن برا انتقالی باید یه پارتی کلفت تو قم داشت ... منم جز خدا کسیو ندارم
این روزای من...برچسب : نویسنده : samna1a بازدید : 5